بر بال معراجى ها...

شادى روح شهدا صلوات...

بر بال معراجى ها...

شادى روح شهدا صلوات...

بر بال معراجى ها...

دخترک زل بود به خاک شلمچه...
با همان بغض کودکانه اش گفت :
شلمچه اگه عروسکمو بهت بدم بابامو بهم میدى؟؟؟
این سایت سعى دارد که جرعه اى از همان روزهاى جنگ تحمیلى را به تصویر بکشد!
و فرهنگ شهدا را تبلیغ کند.ان شاالله...

طبقه بندی موضوعی

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دلنوشته!» ثبت شده است

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۴ ، ۲۰:۲۶
جامانده اى از قافله ى شهدا...

یک جاده ى خاکى و یک عالمه حرف...

یک دنیا واژه ى بى تفسیر...

یک جاده ى خاکى و ...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۱:۰۸
جامانده اى از قافله ى شهدا...

بسم الله الرحمن الرحیم....

شهدا شرمنده ایم...

شهید نداده ایم که الان جوانان مان پاى برنامه هاى مستهجن بشینند!

شهید نداده ایم که رادیو فردا غرور و همت شان را به سخره بگیرد.

عشقشان را شورى از نواهاى آهنگران بداند...

شهید نداده ایم که هتک حرمت عاشورا ببینیم...

صیاد و کاظمى بهر دین و قرآن داده ایم...

تهرانى مقدم ها براى ایران داده ایم...

شهدا مگر شما کمکى کنید...

برادرها و خواهرهایمان دارند قیچى مى شوند...

کارى از دست کسى بر نمى آید...

سالروز عملیات بازى دراز و شهادت شهیدشیرودى.

از 1 اردیبهشت تا 9 !

غرب ایران با صداى آقاى رمضانى




۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۳:۰۶
جامانده اى از قافله ى شهدا...

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

دعوت می کنیم با خواندن این متن مهمان ویژه ی یک شهید شوید...

آن طور که خودش تعریف می کرد از سادات و اهل تهران بود و پدرش از تجار بازار تهران.

علیرغم مخالفت شدید خانواده و به خاطر عشقش به شهدا، حجره ی پدر را ترک کرد و به همراه بچه های تفحص لشکر27 محمد رسول الله راهی مناطق عملیاتی جنوب شد.

یکبار رفتن همان و پای ثابت گروه تفحص شدن همان. بعد از چند ماه، خانه ای در اهواز اجاره کرد و همسرش را هم با خود همراه کرد.

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۰:۱۷
جامانده اى از قافله ى شهدا...

وقتى حرف از شلمچه مى شود خجل مى شوم.

شرمنده مى شوم!

من هم یک جوانم ، درست مثل همان جوان هاى چند سال پیش!

فرق عمده ى من با آنها اینست که آنها 

مى دانستند چگونه به عرش برسند،

ولى من راه زمین را هم گم کرده ام !

آنها اهل دل بودن ، 

من اهل حرف ! 

آنها....

بهتر است سکوت کنم ، کلمات حقیرتر از آن هستند که بخواهند مردانگى و رشادت و جوانمردى آنها را به تصویر بکشند !

شلمچه !!! منطقه عملیاتى کربلاى 5 ! 

وقتى هنوز یک شب با صداى آژیر قرمز از خواب نپریده اى...

وقتى هنوز یک شب از ترس اینکه نیمه شب خانه ات، مأمن آرامشت ، هوار شود روى سرت نخوابیدى...

وقتى که هنوز  رشادت بابایى را...

همت حاج همت را...

فریادسکوت چمران را...

معرفت باکرى را...

مزاح هاى زین الدینى را...

و....

درک نکرده اى، و دستور زبانت قادر به هجى کردن کلماتشان نیست ، چگونه از آنان دم مى زنى؟

با چه رویى؟؟؟

با توام آهاى وجدان خفته در عصیان !!!

برخیز و بنگر...

گذر جهان گذران را...

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۹۴ ، ۰۰:۲۹
جامانده اى از قافله ى شهدا...